همیشه دیر میکنم...

همیشه یک واقعه از لمس حضور تو کمم
یک لحظه، یک فاصله از نو شدن جهان پسم
از من به تو ریتم نفس، شتاب اسلو موشنه
همیشه دیر میکنم، همیشه دیر میرسم!
به سوی تو سر میرم ازذهن تمام جاده ها
ممنوعه میشه سبقت ونمیرسم به انتها
سد ترافیک و هجوم
میدون جاده های کار
سمفونی سیاه بوق
ارکستر تلخ انتظار
تو خلاء از من به تو
همیشه گی هرگز میشه
جاده فقط یک طرفه
چراغ فقط قرمز میشه...
همیشه یک واقعه از لمس حضور تو کمم
یک لحظه، یک فاصله از نو شدن جهان پسم
از من به تو ریتم نفس، شتاب اسلو موشنه
همیشه دیر میکنم، همیشه دیر میرسم!
میتینگ و اعتصاب و صف
باتوم و پنجه بوکس و خون
گردان ضد شورش و
شعار های سرنگون
سوت و آژیر و آمبولانس
از ‍پس بمب منفجر
گشتی و دژبان و پلیس
حصار ترس منتشر...
همیشه یک واقعه از لمس حضور تو کمم
یک لحظه، یک فاصله از نو شدن جهان پسم
از من به تو ریتم نفس، شتاب اسلو موشنه
همیشه دیر میکنم، همیشه دیر میرسم!
ریسه ی گلفروشک و
افلیج و شیمیایی و
گداچه و فراری و
بچه های سوار شو
ساعت بی عقربه و
تقویم قرن سوخته
ترانه ی له شده و
صف لبای دوخته
تاریخ بی گذشته و
طلوع شب از پی شب
آینده ی تکراری و
کوچیدن رو به عقب
من از کدوم میون بر
کدوم کناره رد کنم
که از پس اینهمه سد
نقبی به سمتت بزنم؟
همیشه یک واقعه از لمس حضور تو کمم
یک لحظه، یک فاصله از نو شدن جهان پسم
از من به تو ریتم نفس، شتاب اسلو موشنه
همیشه دیر میکنم، همیشه دیر میرسم...

بغض نکن...

بغض نکن گریه نکن اگر چه غم کشیده ای
برای من فقط بگو خواب بدی که دیده ای
اگر که اعتماد تو به دست این و آن کم است
تکیه به شانه ام بده که مثل صخره محکم است
به پای صحبتم بشین فقط ترانه گوش کن
جام به جام من بزن جام مرا تو نوش کن
ترا به شعر می کشم چو واژه پیش می روی
مرگ فرا نمی رسد تو تازه خلق می شوی
تو در شب تولدت به شعله فوت می کنی
به چشم من که می رسی فقط سکوت می کنی
اگر کسی در دل توست بگو کنار می روم
گناه کن به جای تو بر سر دار می روم...

سخته...

سخته دلتنگ کسی باشی و اون نه،وقتی که میره، تو تنها باشی و اون نه

سخته وقتی که نبودنش عذابه،تو پر از غمای دنیاشی اون نه
سخته سخته ...
آروزهای زیادی داشتین اما،تو به فکر آرزوهاشی و اون نه
سخته که قدم زنون گم بشی و باز،اطراف اون خونه پیدا شی و اون نه
سخته آیندتو پاش ببازی اما،فکر خوشبختی فرداشی و اون نه
یاد لحظه های رفتنش می افتی،ببینی خیره به عکساشی و اون نه
سخته وقتی که دلت گیره، توی فکری،تو هنوز منتظرش باشی و اون نه
سخته وقتی که باهاش روبرو میشی،تو فقط محو تماشاشی و اون نه
سخته سخته ...
آروزهای زیادی داشتین اما،تو به فکر آرزوهاشی و اون نه
سخته که قدم زنون گم بشی و باز،اطراف اون خونه پیدا شی و اون نه...