عالی شد..!
حاصل این بذرهایی که به خاک پاشیدیم
یک مزرعه ی خشک اسیر خشک سالی شد
ما فکر کردیم مالک این جهانیم و این فکر
دلیلی برای یک عمر خوش خیالی شد
باید زمین را از این بالا نگاه کنی تا ببینی
که چگونه چشمهای آبی اش سفالی شد
ببین من و تو با این خاک چکار کرده ایم که
تا در آینه خودش را دید گفت عالی شد
دستهای خدا همیشه برای بخشیدن پر بود
نمیدانم چرا و چه شد که ناگهان خالی شد
آن قدر گلوی طبیعت را فشار دادیم تا
زندگی هامان متقاطع و مرگ متوالی شد
کاش میشد این زمین را ببرم یک جای دیگر
شاید آنجا برای نفس کشیدن..! مجالی شد
فرهاد
+زمین ارباب مردم است
مردم ارباب زمین نیستند