عده ای آرزو می‌کنند کاش خوابشان ببرد
یک عده میخوابند با آرزوی اینکه بیدار نشوند
هیچ طبیب دیوانه ای هم این دعا را نمیکند
که خدایا کاری کن این خلق بیمار نشوند
برای پول نیست بعضی اگر مواد می‌فروشند
تنها دل نگرانند که مبادا مردم خمار نشوند
گر چه گورکنها برای رضای خدا گور نمی کنند
ما هم نمیمیریم برای اینکه آنها بیکار نشوند
هیچ خری از مرگ صاحبش غمگین نمیشود
خر جماعت غمش اینست که بی بار نشوند
همسایه گرفتاری را برای همسایه خوب میداند
اما به شرط این که خودشان گرفتار نشوند
قطار خوشبختی اگر هیچ ایستگاهی ندارد
برای اینست که بدبخت بیچاره ها سوار نشوند
بیچاره شاعر که در جهنم یخ فروشی زده است
از آب شدنش نمیترسد ای کاش بخار نشوند

فرهاد